معرفی وبلاگ
«به خدايي كه بيان هديه ي اوست» وسلامي پر از ياس ســفيد/ گفته هايي دارم ،هديه ي دفتر دل/ مي سپارم به شما... /شايد از شبنم احساس شما/ با طـــراوت گردد/ سيد ابراهيم سجادي زاده .گنبدكاووس
صفحه ها
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 135356
تعداد نوشته ها : 132
تعداد نظرات : 30
Rss
طراح قالب
GraphistThem273

مبارك دوستان فصل بهار است           زمين سر سبز و صحرا لاله زار است

 بهاران فرش كرده سبزه و گل                 برايش فصل ،فصل انتظار است

دسته ها :
دوشنبه اول 1 1390

 

 

تجلي بهار در ادب پارسي(غزليات صائب تبريزي)

تغيير فصل ها و تحول ناشي از آن در طبيبعت همواره مورد توجه انسان ، به ويژه  انسان هاي فكور بوده است كه به راستي چگونه است كه زمين ،در بهار مانند جواني سرشار از طراوت و شادابي ديباي سبز مي پوشد و درختان  راكلاه شكوفه برسر مي گذاردو فرش هاي زمردين در قدوم ميهمانان خود مي گستراند.

پيداست كه همه  ي فصل ها اهميت و زيبايي هاي خود را دارند و در ارتباط با يكديگر وظيفه ي خود را در كاخانه ي هستي انجام مي دهند اما ، بهار چون با جوشش و رويش خاص همراه است بيشتر نگاه ها را به خود مي خواند.

خداي بهار آفرين نيز وقتي كه مي خواهد بنده اش را متوجه معاد و بهار قيامت كند ، بهار طبيعت را مثال مي زند زيرا هر سال ،اتفاق مي افتد و انسان بصير، مي بيند كه زمين مرده جان مي گيرد و به قول مولوي، «سرو قيام مي كند ، باغ سلام مي كند، سبزه پياده مي رود ، غنچه سوار مي رسد»خداوندي كه همه چيز را آفريده تا انسان ، ناني به دست آورد و غافل نماند، مي فرمايد:«خداست كه باد ها را روانه كرد تا ابر هارا بر انگيزد و ما آن ابر را به شهر و ديار مرده برانيم و به بارانش زمين را زنده گردانيم، حشر و نشر مردگان هم  همين گونه است.»( فاطر/8)

بزرگان ادبب فارسي با بهره گيري از مفاهيم و مضامين قرآني و معارف اسلامي وهنر شاعرانه ي خود، شاهكار هاي جاودانه اي آفريده اند كه همواره و به ويژه به عنوان عيدانه ،سر لوحه ي گفتار و نوشتار بوده است؛ ما نيز نگاه صائب تبريزي،- شاعر ظرافت و و انديشه هاي لطيف -  به بهار، در دو غزلش را تقديم  خوانندگان گرانقدر مي كنيم . بهاري باشيد.

صائب ، در غزلي(799) از ما مي خواهد، با ديدن  نوبهار و آثارش،   ايمان تازه كنيم ، زيرا قيامت وعده داده شده ، در همين دنيا آشكار شده است.

بيا و تازه كن ايمان به نو بهار امروز      كه شد قيامت موعود آشكار امروز

صائب نعمت هاي بهاري را جوشش درياي بي كران حق مي داند كه كف هاي شكوفه ،بر كنار افكنده است.

محيط رحمت حق در تلاطم آمده است         كف از شكوفه فكنده است بر كنار امروز

او در يك تصوير سازي زيبا گل ها و گياهاني را مشاهده مي كند كه تا ركاب اسب بالا آمده و به خاطر بلندي آن ها ، شخس سوار پياده به نظر مي رسد.

زجوش لاله و گل كز ركاب مي گذرد         پياده جلوه كند در نظرسوار امروز

شاعر، از برابري شب و روز به ياد و آرزوي عدالت اجتماعي مي افتد و عدالت شب و روز را هم خوشحال كننده مي داند.

به شغل عيش شب و روز را برابر دار        كه عدل گشت ترازوي روزگار امروز

صائب در تصوير ديگري از ما مي خواهد مانند گل لاله  كه سياهي اش را در دل خو نگه داشته وخيلي بروز نمي دهد،صبور باشيم و بدي ها بروز  ندهيم تاديگران ناراحت نشوند.

چراغ لاله گره كرده دود را در دل      كه بي صفا نشود بزم نوبهار امروز

شاعر ،گل و گياهان بهاري را براي كساني كه اين رستاخيز عظيم  ، آن ها را به تفكر وا مي دارد با ارزشتر از دُر شاهوار مي داند.

گذشت آن كه صدف اعتبار گوهر داشت         به نرخ خاك بود در شاهوار امروز

بهشت نقد طلب مي كني اگر صائب             چو غنچه سر زگريبان خود برآر امروز

صائب  در غزل ديگري(586)از ما مي خواهد ، پرده هاي غفلت را  از چشم و گوش خود برداريم تا پيام هاي بهار رادرك كنيم و زيباييهاي آن را ببينيم.

چون شكوفه پنبه ي غفلت برون آور زگوش      تاشوي صاحب ثمر از لطف پيغام بهار

پرده ي غفلت اگر برداري از پيش نظر           خوش تماشاهاي رنگين است در دام بهار

او مي گويد براي كساني اميد وار لطف الهي هستند نعمت هاي بهار هميشگي است.

دانه ي مارا سموم نااميدي سوخته است        ورنه كوتاهي ندارد مد انعام بهار

شاعر در بيت هاي ديگر، بهار را الگويي معرفي مي كند كه مي توان از او درس سخاوت آموخت و نبايد مانند خزان ،از فيض بخشي كوتاهي كرد.

نامداري چشم اگر داري سخاوت پيشه كن        كز ره ريزش بلند آوازه شد نام بهار

زانقطاع فيض كوته گردد ايام خزان                هست روز افزون زراه فيض ايام بهار

صائب در بيت ديگر، بهار و جلوه هايش را همچون مهمان غيبي مي داند كه احترامش واجب است.

برمجاور عزت مهمان غيبي واجباست         سعي كن زنهار در تعظيم و اكرام بهار

 ودر نهايت شاعر استعاره پرداز از ما مي خواهد مانند بلبل كه دربهار آرام و قرار ندارد و همواره زيباييهاي گل را فرياد ميكند قدر «وقت» خود را بدانيم وآن را در جهت بهاري شدن به كار بريم.

چشم پوشيدن زپاس وقت صائب مشكل است         خواب بلبل كي شود سنگين در ايام بهار

بهارتان سرشار، نوروزتان پر بار، و حق باشما يارباد.      سجادي زاده

                                         

 

 

 

دسته ها :
دوشنبه اول 1 1390
X