باسمه تعالي
فجر لاله ها
باز فجر لاله ها از ره رسيد نور ايمان باز در دل ها دميد
سالگرد لاله ها تكرار شد يادشان رنگ خوش گلزار شد
نام ايران زنده از نام امام سر فراز البرز از گام امام
اي شهيدان راهتان پاينده است نامتان با نام ايران زنده است
در مسير عهد و ميثاق شما اين جوانان گشته مشتاق شما
راهشان هموار، از ايثارتان سر فراز از راه و از رفتارتان
باشما مردانه پيمان بسته اند صاحب ايمان و علم هسته اند
عزمشان فولاد و دل ها پر اميد فتح كرده آسمان را با «اميد»
حاصل هر روزشان علمي دگر دشمن از رفتار شان خونين جگر
اي شهيدان ، اي خميني(ره) اي امام فجرتان گشته اميد خاص وعام
يادتان هر روز غوغا مي كند در جهان هنگامه بر پا مي كند
فتح حزب ا... مديون شماست خونشان آغشته با خون شماست
غزّه از عزم شما پيروز شد قهرمان وسربلند روز شد
رنگ خون سرختان هر سو ،گرفت مصر از خون شما نيرو گرفت
باز بهمن قاتل فرعون شد قاتل خاخام و ميشلعون شد
ليبي از راه شما آزاد شد رسته از آن عامل بيداد شد
موج بحريني زدرياي شماست يا همان پژواك آواي شماست
هركجا هر كجا بيداري وآزادي است نامتان بي شك پيام شادي است غرب و شرق از راهتان بيدار شد دشمن اسلام و ايران خوار شد آيد آن روزي كه پيچد ناگهان بوي سيب سرخ در باغ جهان
با حضورش باغ زيبا مي شود زندگا ني تازه معنا مي شود باز هم سرباز رهبر مي شويم ناطق الله و اكبر مي شويم سيد ابراهيم سجادي زاده . گنبد كاووس
بسمه تعالي
مقصود آفرينش
اي پيك خداي آفرينش / مقصودبـــــراي آفرينش
قرآن زلب شكرفشانت / شدشهدوشـفاي آفرينش
ميلا دتواي نسيم رحمت / گرديدههــــماي آفرينش
اي نام تورمزوحدت ما / تاروزبقـــاي آفـــرينش
اي خاتم انبيا،محمد(ص) / ازتوست نـــواي آفرينش
پيچيده جلال وشوكت تو / درصحن وســراي آفرينش درياي اميد تشنگاني درروزجزايآفرينش برخيزبخوان بخوان كه قرآن گرديده صــــداي آفرينش
لولاك لماخلقتُ افلاك تحسين خداي آفرينش
امام صادق(ع)
اي دوست بياطبيب حاذق آمد داروي غم عارف و عاشق آمد
علم وهنرعشق به خودمي بالند فخرعرفاامام صادق آمد
###
روشنتر از آسمان زمين است امشب اين باغ پر از گل يقين است اشب
خورشيد ولايت از افق سر زده است ميلاد امام ششمين است امشب
سجادي زاده- گنبدكاووس
باسمه تعالي
زدرد داغ خورشيد خراسان شده ماه و ستاره اشك باران
گل باغ پيمبر گشته نيلي شده پاييز در گلزار ايمان
طرفداران تاريكي عالم شده ازنور گفتارش هراسان
وليعهدي اجباري مأمون تعارف هاي مسموم فراوان
بناي گفتمان هاي سياسي براي ضربه هاي سخت آن جان
سم تزويرشان را بر ملا كرد امام حق به رفتار درخشان
در آخر دشمني را كرد ظاهر به انگور ستم آن مرد نادان
امام حق به حق گرديد واصل جواد آمد به بالينش شتابان
يقين دارد تداعي معاني زدشت كربلا و روز ميدان
رضا(ع) جان جهان گرديده خاموش شده رنگ سياهي رنگ ايران
چراغ حق كه خاموشي ندارد بوود در دست مهدي اش فروزان
اميدم ،آرزو دارم كه يك دم زراه او نگردم روي گردان
سجادي زاده – گنبد كاووس
غروب آفتاب
زمين و آســمان ماتم سرا شد غــروب آفتاب مصطفي شـد
دلـــي لـبريز از درد ولايــت ز بي دردان اين امت جدا شــد
***
خـــدايا داغ هـجران پيـامبـر شكسته قــامت رعـناي حيدر
چــه رازي بـود در گفتار بابا كـه خندان شد لب زهراي اطهر
***
مسلــمانان ، در آن ايـام آخر عــزيز جــان مــا يعـني پيامبر
سفارش كرده بر قران و عترت كه از كان خدايند اين دو گوهر
مظلوم دوران
ز هــجران حــسن مـــظلوم دوران دلــم ابــر و نسيم چشـم باران
شــرنـــگ تـــهمت نـامــردمانش شــرار زهـر او را كــرده آسان
***
حسن ( ع ) صلح اش قيام كربلا بود دلـش بـا نهضت خون خدا بود
چــو رســوا كرد صلح اش مكرمكار زميــنه ســاز روز نينـــوا بـود
***
دُرّ خراسان
قـلم بنويس هـجران رضـا ( ع ) را تــمام مـــعني صدق و صفا را
شــهيد منــطق و عـشق و ولايـت بــه دســت شوم مأمون دغا را
***خـراسان فـخر كــن گنجينه داري حـــــريم فـــــاخـر زرينــه داري
ازيـن بـالاتر اي خـاك خــراسان كه دُرّي چون رضا ( ع ) در سينه داري
***
سه جا اكنون عزادار است زهرا (س) سرشك از ديده،خونباراست زهرا (س)
دوجــا در مــاتم دردانــه هــايـش كــــنار بستـــر غــــمبار بـــابـــا