باسمه تعالی
احساس جوانی عشق
در محرم،باغ رنگ ارغوانی می کند / عشقازاین نام احساس جوانی می کند
پا به پای کاروانش می رود تا کربلا / با علی اکبر، در آن جا ،زندگانی می کند
عاشق شش ماهه اش با تیر در میدان عشق /عاشقانه، با تبسم ، هم زبانی می کند
دم آوای قرآن، در شب دلدادگی / با حسین(ع)وعاشقانش شادمانی می کند
می رود با مشک خالی تا فرات تشنگی/ تشنگی را با نگاهی ، یادمانی می کند
شاهد گودالِ معراج امیر عاشقان / با امامش لحظه لحظه، جانفشانی می کند؟
کربلا و شام و کوفه یارِ راهِ زینب است / تا بگوید ، انقلاب آنچنانی می کند
منبر سجاد(ع) را زیر نظر دارد که او / دشمنان را مات ،ازآن خطبه خوانی می کند
باشهیدان هر کجا همراه و همدم می شود / تا شود ثابت، که کار آسمانی، می کند
عاشقی، در ساحل اروند پیدا می کند / در شلمچه با شهیدان، پاسبانی می کند
می شود غواص وبا دردانه ها پا می زند / در میان عاشقان پا در میانی می کند
می شود یارِ وفادارِ شهیدانِ حرم / در حرم ،با چشم آن ها دیده بانی می کند
می شود آوای جانسوزِ سرودِ آتشین / می سراید، عشق، کار جاودانی می کند
این غزل رامُهرکن «سجاد» با نام حسین(ع)/ غیر از این ،هر واژه، نال ناتوانی می کند
سید ابراهیم سجادی زاده . گنبد کاووس