به نام اميد بخش
پر از اميدم و از انتظار مي گويم اگرچه يخ زده ام از بهار مي گويم
اگر چه شعر من از شبنم غزل خالي است به ياد روي تو اين يادگار مي گويم
هماي رحمت ما سايه ات فرا گير است زصافي غزل شهريار مي گويم
فرات تشنه ترا سوي خويش مي خواند زناله هاي دل آبشار مي گويم
اميد اگر غزلي گفت ياكه درد دلي غزل براي تو با افتخار مي گويم
س. اميد - سجادي زاده