زيارت
سلام بر تو كه از دشت نور ميآيي
تجلي خوش عشقي ز طور ميآيي
سلام بر تو و بر هجرت خدايي تو
سلام بر تو و ياران كربلايي تو
سلام بر تو كه عز و شرف بجا از توست
تو از رسول و بپا دين مصطفي از توست
سلام بر تو و آن اختران لشكر تو
به ماه هاشمي آن سرو راست پيكر تو
به غيرتي كه نخورد آب بيبرادر خويش
اگرچه داشت فراتي زآب در بر خويش
سلام بر تو و گلهاي سرخ پر پر تو
كه باغ باغ شد افسرده در برابر تو
سلام ما به گلويي كه تير را نوشيد
به جاي آب از او چشمه چشمه خون جوشيد
سلام بر تو و اين جسم پاره پاره تو
به زخمهاي فزون بر تن از ستاره تو
سلام بر تو و آن لحظهاي كه جان دادي
دوباره جان به تن مرده جهان دادي
سلام بر تو و آن خواهر عليوارت
كه گشت بعد عروجت زبان گفتارت
سلام بر تو كه خورشيدي و فروزاني
عزيز حضرت محبوب و در دل و جاني
سجادي زاده