آغاز كتاب
به نام خداوند جان و خرد |
|
كزين برتر انديشه بر نگزرد
خداوند نام و خداوند جاي | |
خداوند روزي ده رهنماي
خداوند كيوان و گردان سپهر فروزندة ماه و ناهيد و مهر
| |
ز نام و نشان و گمان برتر است | |
نگارندة بر شده گوهر است
به بينندگان آفريننده را | |
نه بيني مرنجان دو ببينده را
سخن هر چه زين گوهران بگذرد نبايد بدو راه جان و خرد
نيابد بدو نيز انديشه راه | |
كه او برتر از نام و از جايگاه
| |
خرد گر سخن برگزيند همي | |
همان را گزيند كه بيند همي
ستودن نداند كس او را چو هست | |
ميان بندگي را ببايدت بست
خرد را و جان را همي سنجد او | |
در انديشه سخته كي گنجد او
بدين آلت و راي و جان و روان | |
ستوده آفريننده را چون توان ؟
به هستيش بايد كه خستو شوي | |
ز گفتار بيكار يكسو شوي
توانا بود هر كه دانا بود | |
ز دانش دل پير دانا بود
ازين پرده برتر سخن گاه نيست |
به هستيش انديشه را راه نيست
پرسش ها:
1.آرايه هاي ادبي ابيات را پيدا كنيد و بنويسيد.
2.مفهوم كلي بيت اول را بنويسد.
3.«خستو شدن» يعني چه؟
4. دو مورد از تركيب هاي اضافي ودو مورد از تركيب هاي وصفي موجود در شعر را بنويسيد.
5.با توجه به بيت «بدين آلت و راي و جان و روان ستود آفريننده را چون توان؟»چرا ما نمي توانيم خدارا آن گونه كه هست ستايش كنيم؟